دلنوشته ی تنها

می نویسم ..... می نویسم

دلنوشته ای تا بدانی چقدر تنهایم ............

تنهای تنهای  با تو یا بدون تو

نمیدانم ....نمیدانم ... 

از کجای زندگیم از کجای دلتنگی هایم  از کجای ارزو هایم از چه بگویم

چه بگویم ؟؟؟؟؟

می گو ید چه بگویم سخنی نیست

باز می گوید هر چه می خواهد دل تنگت بگو

از چه از کجا از کی

از خودم ؟از زمانه یا از مردم شهر ؟

شهری که در ان بزرگ شدم به دنیا امدم زندگی کردم   از چه بگویم ؟

زمان می گذرد به تندی یا شاید هم به کندی  ومن متوجه گذرای زمان نیستم .چه کنم که از تو دورم نمیدانم دورم  دور شده ام یا دورم کردند

تو بگو کدامشان؟ دور بودم ؟

هر چه خواستم داده ای شکر

دلم تنگ است کمکم کن